ماه تاریک



از تاریخ 9 تا می 1953 زنی فیلیپینی بنام کلاریتا ویلانیولا مدعی شد که دو موجود عجیب که تنها او قادر به دیدن آنهاست به او حمله کرده و او را زخمی میکنند. بیشتر اطلاعات موجود از این حادثه ی عجیب مربوط به رومه ای در فیلیپین میشود که در همان سال و در تاریخ 19 و بیستم ما می همان سال منتشر شد، بخشی از متن این رومه به شکل زیر بود:

 

 

 

شهردار مانیل آقای آرسنیو لاکسون” در روز می خبر بسیار عجیبی را مبنی بر زندانی شدن دختری 17ساله در بازداشتگاهی در شهر مانیل به دلیل مورد حمله قرار گرفتن بوسیله ی دو موجود نامرئی دریافت کرد، این دختر ساله کلاریتا ویلانیولا نام داشت و مدعی بود دو موجودی که به او حمله میکنند یکی مردی بسیار بزرگ هیکل با پوششی از مو در سراسر بدن خود و دیگری موجودی با بدنی عجیب و سیبیلی مهیب میباشد.

 

 

در همان روز می شهردار از نیروهای پلیس درخواست که کلاریتا ویلانیولا را به اتاق او ببرند تا پزشک ماهری بنام ماریانو لارا” بتواند او را مورد بررسی قرار دهد.بر اساس گزارش موجود در این جلسه علاوه بر شهردار، پزشک و کلاریتا ویلانیولا سه عضو از نیروهای پلیس نیز در اتاق حضور داشتند و در حالی که دخترک در حال لبخند زدن و صحبت بود به ناگاه با فریادهایی شدید شروع به فرار کرد و مدعی بود که این دو موجود به شکل نوبتی در حال گاز گرفتن او هستند. (دکتر لارا در تصویر زیر مردی است که عینک به صورت دارد).

 

 

بر اساس گزارش موحود از این حادثه پس از مدتی و در برابر چشمان شاهدان قسمت های مختلفی از بدن کلاریتا ویلانیولا مانند پشت گوش، انگشتان دست، ساعد و پشت گردن دچار خونریزی و کبودی شدند. دکتر ماریانو لارا در گزارش خود از این حادثه عنوان کرده است که این حوادث در حالی رخ داد که تمام افراد داخل اتاق به جز یک نفر برای کمک به دخترک در حال تلاش بودند اما ظاهر شدن ناگهانی زخم ها در بدن او موجب وحشت و شوک سنگینی به او و شهردار شد چراکه نیروهای پلیس قبلا نیز این پدیده ی عجیب را دیده بودند.

 

 

در گزارشی که دکتر لارا در دفتر پلیس ثبت کرده است عنوان شده که این مشکل اگر جنبه ی پزشکی داشته باشد فراتر از توانایی های اوست و باید با چندین متخصص م کرد.

 

 

درنهایت در تاریخ 25 می کلاریتا ویلانیولا به دلیل مشکلات عجیب خود و با اجازه ی خانواده اش به آسایشگاه روانی مانیل تحویل داده شد. در این آسایشگاه هرگاه از او خواسته شد تصویر موجوداتی که به او حمله میکنند را نقاشی کند او اقدام به جویدن کاغذ و شکستن مداد کرد و خود کلاریتا ویلانیولا مدعی بود که او بوسیله ی این دو موجود در حال مجازات شدن است اما اینکه دلیل این مجازات شدن چه بود را خودش نیز نمیدانست.

 

در زمان بستری شدن او در بیمارستان یکی از متخصصین آسایشگاه روانی بنام دکتر لوپتیگ” پس از بررسی او در گزارشی مفصل مدعی شد که تنها یک احتمال برای مشکل او وجود دارد و آن هم نوع بسیار نادری از حمله ی عصبی است که در آن ذهن انسان میتواند به بدن آسیب برساند.

این بیماری عجیب که بسیار نادر است بیانگر این موضوع است که گاها در حمله های عصبی شدت حمله میتواند موجب آسیب فیزیکی شود که ریشه از ذهن میگیرد با اینجال در موضوع کلاریتا ویلانیولا مشکلاتی برای تعمیم این نظریه وجود دارد، برای مثال بر اساس گزارشات موجود گفته شده که بدن او به طور کامل دچار خونریزی میشده و دقیقا میشده زخمهایی که مشابه جای گاز بودند را مشاهده کرد و این در حالی است که حملات عصبی شدید اصولا تنها شامل کبودی میشوند که همین مورد این موضوع را بسیار عجیب کرده است.

 

 

 

موضوع دیگر سرعت تغییرات رفتاری کلاریتا ویلانیولا از حالت عادی به حمله است که با توجه به گزارشات هیچیک از متخصصین چیزی مشابه آنرا مشاهده نکرده بودند.

درنهایت بر اساس مطالب موجود از این حادثه کلاریتا ویلانیولا پس از 3 ماه بستری شدن از آسایشگاه ترخیص شد و دیگر هرگز گزارشی مبنی حمله ی مجدد این موجودات از طرف او ثبت نشده است.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مجاهدان حرم بیهامین فروشگاه بزرگ و معتبر شاپ کالا آموزشي دلنوشته‌های یک طلبه zary :) حرفهایی که گفته نشد نسیم وب سایت سید مرتضی موسوی تبار